آدمهای خوب کیا هستند؟
کسانی که این اوصاف را بیشتر دارند.
تمیزند؛ گاهی لبخند میزنند؛ خوشمشربند. بذلهگو هستند. ملایم حرف میزنند. مؤدبند و به بزرگترها احترام میگذارند. کلمات زشت به زبان نمیآورند. قهقهه کم و عربده کمتر میزنند. در نگاهشان تحقیر نیست. کمتر خموده و بیحوصله نشان میدهند. آرام ولی با اشتها غذا میخورند. اهل جنب و جوشند ولی نه بیقرار. برای تنوع و خوشگذرانی با دیگران آمادگی و بلکه پیشنهاد دارند. سهم خودشان را در کارهای خانه انجام میدهند.
بیش از حد نگران تلف شدن وقتشان نیستند ولی بخشی از وقتشان به کارهای جدی و مولد صرف میشود. ظاهرشان را خیلی حفظ میکنند ولی باطنشان را هم کمی حفظ میکنند. رک گوئی را افتخار نمیدانند ولی رودربایست زیاد هم آنها را به اذیت کردن خود و اطرافیانشان دچار نمیکند. زود و زیاد از کوره درنمیروند. شنوندهی با حوصلهایاند. غمگساری میکنند. مهربان نشان میدهند. کمکهای کوچکی از دستشان بربیاید، به اطرافیان خود میکنند. از کمکهای کوچک دیگران اظهار شادی میکنند.
خیلی حساس و خیلی بیخیال نیستند. در امور جزئی سخت نمیگیرند. تا بشود از اشتباهات کوچک دیگران گذشت میکنند. خودشان را برای دیگران فقط تا حدی میگیرند. راجع به دوست و آشنا فکر خیلی ناجور نمیکنند. فقط خوشاحوالیها یا فقط بدبیاریهاشون را تعریف نمیکنند. دوست دارند دیگران را خوشحال کنند، هرچند نه برای رضای خدا. انرژی مثبت میدهند.
بدجور معتاد نیستند. بروز تند و تیز میلشان را کنترل میکنند. نمیگذارند حسادتشان به مرحلهی تخریب برسد. نمیگذارند خود خواهیهای زمختشان همه را عاصی کند. خودنمائیهایشان را طوری مدیریت میکنند که دلزدگی ایجاد نکند. جانب اعتدال را نگه میدارند. از عرف رفتار عقلا خیلی فاصله نمیگیرند.
اخلاق برای آنها مهمتر از عقیده است. همه چیز را بازی میدانند ولی جدی بازی میکنند. سعی میکنند کمی خود را جای دیگران بگذارند. خیلی پرتوقع و طلبکار نیستند. زیاد پیش پای خودشان بلند نمیشوند. همه ی برتریهای خود را هنر خودشان نمیدانند. کمتر وانمود میکنند دنیا به آخر رسیده. کمتر ادعا میکنند جزو بدبختترینها هستند.
آدمهای بد کیا هستند؟
کسانی که همان اوصاف را کم یا خیلی کم دارند.
ممکن است کسی بپرسد پس کسانی که فداکاری میکنند؛ ایثار میکنند؛ شجاعند؛ سخاوتمندند؛ وقف مردم میشوند؛ در کار دنیا گشایش ایجاد میکنند؛ و ... آنها چه؟ چنین کسانی کم یا خیلی کم هستند و اگر باشند حتماً وصفی بالاتر دارند. و اگر پرسیده شود پس جنایتکارها، آدمخوارها، یا همدستان رده پائینشان ... چه؟ میگویم که آنها آدمهای بد نیستند. کلمات و ترکیبهای دیگری برای توصیفشان باید پیدا کرد. ترکیبی که معروف است کسی باید آنرا ببرد.
پ ن: برای شخص من در قعر جدول باید یه دسته بندی جدا در نظر گرفت:-)
آدم هایی هم هستند که مرز بین این دو اند ... من ب این ها می گویم خاکستری ....
مابفی کامنت ب دلیل دیر بودن سانسور شد:))
بی صبرانه منتظر بقیه کامنتتون هستم
من چیکار کنم؟!
فکر کنم جام دم موتورخونه ی جهنم کنار مشعلش باشه!!
اونجا رو قبلا خودم رزرو کردم
چه خوب ها که در ستون بد ها نشانیده شدند و چه بدهایی که...
به نکته ی خوبی اشاره کردید خانوم، نسبیت اخلاقیات دغدغه ی لاینحلیه
خوش اومدید
من اون ادم بدها هستم!
جدی جدی!
چه بد!
یعنی الان فهمیدم من ادم بدی هستم!!!
چرا اونوقت؟
ما بدی از شما ندیدیم، کسایی هم که شما رو زیارت کردن همین نظرو دارن ظاهرا
این متن رو قبلا توی نوشته های استاد مردیها خونده بودم و اون زمان هم چقدر دلم آروم شد... مرسی از انتخاب خوبت رضا!
مرسی از حوصله ی شما که متن تکراری رو خوندی
وقتی خصوصیات انسانی تو وجود آدم باشه، میشه آدم خوب و هرچقدر این کمتر و کمتر بشه، میاد پایینتر تا جاییک ه دیگه اسمی از آدم نمیشه برد
من فکر میکنم اگه بخوام تو یه جمله آدم خوب و بدو تعریف کنم
میگم کسایی که دلشون و قلبشون پاکه و بد نمیخواد برای کسی میشن خوب
تعریفتون ساده و کاربردیه ولی متاسفانه آدم ها تحت شرایط خاص رفتارهای خاص نشون میدن
اینطوری که من میشم عن ترین مخلوق خداوندی !
ولی خیلی ها اسیرم اند ،
تو کوچه ، تو سرا ، تو سر تا سر این شهر!
با نظر " مشق سکوت-رها " موافقم...
سعی میکنم متوجه منظورتون بشم
دعوتی به یه مهمونی چای!
اقا رضا خوب هستی؟
این پاییز زیاد به شما نمیسازه ظاهرا ها!!
چرا خانوم گل! خوبم...یه خورده کسالت داشتم